English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6851 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aggregate demand function U تابع تقاضای کل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aggregate demand U تقاضای کل
aggregate market demand U تقاضای کل بازار
aggregate function U عمل جمعی
aggregate production function U تابع تولید کل
demand function U تابع تقاضا
aggregate U مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
aggregate U مصالح دانه بندی
aggregate U مصالح دانهای
aggregate U توده
aggregate U جمع امده
aggregate U جمع شده
aggregate U توده کردن
aggregate U جمع شدن
aggregate U مجموع جمع کردن
aggregate U جمع
aggregate U مجموعه
aggregate U انبوهه
aggregate U بهم پیوسته
aggregate U متراکم متراکم ساختن
aggregate U ارقام کلی
aggregate U کلوخه مصالح سنگی
aggregate U بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود
aggregate U مجموعهای از اشیا داده
aggregate U تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
aggregate U تراکم
aggregate U کل پهنای باند کانال برای حمل یک رشته داده
aggregate U ی از بخشهای یک داده که به هم مربوطند
aggregate U دستوری در برنامه مدیریت پایگاه داده که باعث شروع یک تابع محاسباتی میشود
aggregate U انبوه توده
aggregate U انبوه سنگدانه
aggregate U کل
aggregate expenditures U هزینههای کل
uniform aggregate U مصالح ریزدانه یکنواخت
fine aggregate U مواد دانه ریز
aggregate expenditures U مخارج کل
fine aggregate U مواد ریز
fine aggregate U مصالح ریزدانه سنگدانههای ریز
aggregate batcher U تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
aggregate particles U خردههای انبوهیده
aggregate supply U عرضه کل
classification of aggregate U طبقه بندی خاکدانه ها
coarse aggregate U مصالح درشت دانه
coarse aggregate U مصالح دانه بندی درشت
data aggregate U متراکم سازی داده ها
data aggregate U دادههای متراکم
data aggregate U مجموعهای ازاقلام داده درون یک رکورد که نامی به ان داده شده است وبه صورت کلی به ان رجوع می گردد
data aggregate U تراکم داده ها
aggregate saving U پس انداز کل
aggregate particles U خردههای انبوه شده
aggregate consumption U مصرف کل
aggregate output U تولید کل
aggregate operator U عملگر جمعی
aggregate interlocking U بهم چسبیدن مصالح ریزدانه
aggregate batching plant U دستگاه تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
aggregate flow diagram U نمودار تهیه مصالح
vector data aggregate U بردار اطلاعات مجتمع
aggregate cement ratio U نسبت مواد سنگی به سیمان
aggregate market supply U عرضه کل بازار
demand [of] U درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
on demand U بنا به تقاضا
to be in demand U خریدارداشتن مطلوب بودن
to be in demand U طالب داشتن
on demand U به در خواست به مجرد تقاضا
on demand U عندالمطالبه
demand U احتیاج
demand U تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand U یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demand U تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
demand U تقاضا برای انجام چیزی
demand U خواستارشدن
demand U پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demand U خواست
demand U نیاز
demand U تقاضا
demand U انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
demand U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand U نیاز احتیاج
demand U تقاضا کردن
demand U درخواست کردن
demand U درخواست
demand U مطالبه تقاضا کردن
demand U مطالبه
demand U تقاضای خرید کالا
demand U مطالبه کردن
demand U طلب
demand U نیاز
demand U درخواست مطالبه
demand U تقاضا کردن تقاضا
demand U نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand processing U پردازش بر اساس نیاز
demand deposit U سپرده جاری
demand note U سفته
demand note U چک تمسک
demand deposit U سپرده دیداری
demand price U حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
demand pattern U الگوی تقاضا
demand deposit U سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
demand paging U صفحه بندی تقاضا
demand paging U صفحه بندی مورد نیاز
demand paging U در سیستم ذخیره مجازی انتقال یک صفحه از حافظه به حافظه واقعی به هنگام نیازمندی است
demand report U گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
demand forecast U پیش بینی تقاضا
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
demand for payment U تقاضای پرداخت
money demand U تقاضا برای پول
demand shift U انتقال تقاضا
demand management U مدیریت تقاضا
demand meter U تقاضاسنج
demand for money U تقاضا برای پول
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
demand note U مطالبه نامه
demand elasticity U کشش تقاضا
demand factors U جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
demand factors U عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
demand factors U عوامل تقاضا
demand factor U ضریب تقاضا
demand frequency U نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
demand satisfaction U تحویل درخواستها
law of demand U قانون تقاضا
excess demand U فزونی تقاضا
excess demand U درخواست مازاد
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
energy demand U مطالبه انرژی
elasticity of demand U کشش تقاضا
elastic demand U تقاضای انعطاف پذیر
elastic demand U حساس
maximum demand U بار حداکثر
joint demand U تقاضای مشترک
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
market demand U تقاضای بازار
maximum demand U تقاضای بیشینه
financed demand U احتیاجاتی که تامین اعتبارشده اند نیازمندیهایی که هزینه ان پرداخت شده
final demand U تقاضای نهائی
maximum demand U پیک بار
factor demand U تقاضای عوامل
maximum demand U بار پیک
inelastic demand U تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
inelastic demand U تقاضای غیر حساس
elastic demand U تقاضای کشش دار
demand surface U میزان تقاضا
demand surface U سطح تقاضا
demand side U طرف تقاضا
demand side U ستون تقاضا
demand shift U تغییر تقاضا
demand shift U جابجائی تقاضا
demand schedule U جدول تقاضا
derived demand U تقاضای مشتق شده
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
elastic demand U تقاضای با کشش
effective demand U تقاضای موثرعبارت است از مقدار کالائی که خریداران در قیمتهای موجود مایل و قادر به خریدان هستند
effective demand U تقاضای موثر
measurement of demand U اندازه گیری تقاضا
measurement of demand U تخمین تقاضا
inelastic demand U تقاضای بی کشش
excess demand U درخواست بیش از حد درخواست اضافی
national demand U تقاضای ملی
demand satisfaction U تحویل اماد مورد نیاز
information on demand U اطلاعات با تقاضا
change in demand U تغییر تقاضا
peak demand U بیشترین تقاضا
peak demand U حداکثر تقاضا
payable on demand U پرداخت عندالمطالبه
to make a demand on somebody U مطالبه کردن از کسی
within three days of demand U در طی سه روز پس از تقاضا
planned demand U تقاضای برنامه ریزی شده
to meet a demand U تقاضایی را براوردن
total demand U تقاضای کل
replacement demand U نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
quantity of demand U مقدار تقاضا
To demand ones right. To get ones due. U حق کسی را خواستن ( گرفتن )
we demand p in our contract U ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
excess demand U تقاضای بیش از حد
demand accommodation U تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
supply and demand U عرضه و تقاضا
demand code U رمز درخواست
demand code U شماره رمزبرگ درخواست
offer and demand U عرضه و تقاضا
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
demand curve U منحنی تقاضا
composite demand U تقاضای مرکب
complementary demand U تقاضای تکمیلی
complementary demand U تقاضای مکمل
demand accommodation U تعدیل درخواستها
precautionary demand for money U تقاضای احتیاطی برای پول تقاضا برای پول بمنظورانگیزه احتیاطی
maximum demand meter U حداکثر مقدار سنج
arc elasticity of demand U = Eنسبت فوق نسبت مقدار تقاضابه قیمت کالاست
maximum demand pointer U عقربه مصرف حداکثر
transaction demand for money U تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات
marginal demand price U قیمت تقاضای نهائی
income elasticity of demand U درامدی تقاضا
pressure demand regulator U رگولاتورتنظیمفشار
To demand prompt payment. U تقاضای پرداخت فوری کردن
law of supply and demand U قانون عرضه و تقاضا
by popular [demand] request U درخواست توده پسند
income elasticity of demand U تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
income elasticity of demand U کشش
market demand schedule U صورت تقاضاهای خریدارجزء در بازار
maximum demand indicator U کنتور بار پیک
maximum demand meter U تقاضاسنج
Recent search history Forum search
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1نقش ارامنه در تغییر و تکامل زبان ترکی
0However, realizing global synergies is often less an opportunity than a competitive demand.
0who designed a distributed p۲p system able to break the logjam of bits waiting to transmit movies and TV on demand
0which contains 12 kinds of men to improve the function of natural plants , by company scientists after
0which contains 12 kinds of men to improve the function of natural plants , by company scientists after
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com